جدول جو
جدول جو

معنی انتکاث

انتکاث((اِ تِ))
برگشتن از حاجت خود به سوی دیگر، شکافتن، شکستن عهد، پاره شدن ریسمان
تصویری از انتکاث
تصویر انتکاث
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با انتکاث

انتکاث

انتکاث
گسستن پیمان، گسستن ریسمان، ریش ریش شدن بر گشتن از حاجت خود، گسسته شدن (ریسمان پیمان)، شکافتن، آهنگ پیوند کردن کوکب سفلی یا کوکب علوی، و پیش از آنکه تمام شود این سفلی راجع شود و باز گردد و آن پیوند شکافته آید
فرهنگ لغت هوشیار

انتکاث

انتکاث
برگشتن از حاجت خود بسوی دیگر. (از منتهی الارب) (آنندراج). برگشتن از حاجت خود. (ازناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). انصراف از حاجتی بسوی حاجت دیگر، و عبارت اساس چنین است: و طلب فلان حاجهً ثم انتکث َ لاخری اذا انصرف عنها لحاجه اخری. (ازاقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا