جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با انتطاق

انتطاق

انتطاق
نطاق پوشیدن زن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). نطاق درپوشیدن زن. (تاج المصادر بیهقی) : انتطقت المراه، نطاق پوشید آن زن. (ناظم الاطباء). کمر بر میان بستن مرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). چیزی بر میان بستن. (تاج المصادر بیهقی). کمر بستن. (مصادر زوزنی) : انتطق فلان، کمر بر میان بست فلان. (ناظم الاطباء) ، نفی شدگی، دورکردگی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

انتساق

انتساق
سامان پذیرفتن، سامان دادن نظم پذیرفتن منظم گردیدن مرتب شدن، نظم دادن ترتیب دادن، جمع انتساقات
فرهنگ لغت هوشیار

انتباق

انتباق
بیرون آوردن سخن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). استخراج کلام. (از اقرب الموارد) ، استنکاف، العرب تنتحی من الدنایا. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

انتیاق

انتیاق
برگزیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). انتقاء. (از اقرب الموارد) ، دوتاه شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). برگشتن بعض چیزی بر بعض آن. (از اقرب الموارد). خمیدن. دوتا شدن. دولا شدن. انحناء. (یادداشت مؤلف) ، بازگردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). واگردیدن. (تاج المصادر بیهقی). انصراف. (از اقرب الموارد). یقال:ثنی الشی ٔ فانثی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا