جدول جو
جدول جو

معنی انبیره

انبیره((اَ رَ یا رِ))
خلاشه و خاشاکی که پس از پوشش خانه بر بام اندازند تا بر بالای آن خاک و گل ریزند و بیندایند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با انبیره

انبیره

انبیره
خلاشه و خاشاکی که پس از پوشش خانه بر بام اندازند تا بر بالای آن خاک و گل ریزند و بیندایند
فرهنگ لغت هوشیار

انبیره

انبیره
خلاشه و خاشاک و پوشال که در سقف خانه روی پرواز می ریزند و بعد بالای آن را با گل و خاک و کاهگل می پوشانند
فرهنگ فارسی عمید

انبیره

انبیره
خلاشه و خاشاکی را گویند که بعد از پوشش خانه بر بام اندازندتا بر بالای آن خاک و گل ریزند و بیندایند. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). چوب ریزه و کاه و خاشاک که هنگام پوشش بر بام اندازند تا بر بالای او چون گل ریزند فرونریزد و در میان دیوار تخته نیز نهند تا دیوار محکم گردد. (انجمن آرا) (آنندراج) (از شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا

انجیره

انجیره
درختی از تیره گزنه ها جزو دسته توتها که بلندیش تا 12 متر میرسد و بر خلاف توت یک پایه است و گلهای نر و ماده اش بر روی یک درخت است تین
فرهنگ لغت هوشیار

انباره

انباره
دستگاهی که انرژی برق برای مواقع لزوم در آن ذخیره می شود، آکومولاتور، خازن
انباره
فرهنگ فارسی عمید

انباره

انباره
دستگاهی که می توان در آن برق ذخیره کرد و در هنگام لزوم از آن استفاده کرد، آکومولاتور
فرهنگ فارسی معین