جدول جو
جدول جو

معنی انبارش

انبارش((اَ رِ))
انبار کردن، چیزی که درون چیز دیگر را با آن پر کنند، حشو
تصویری از انبارش
تصویر انبارش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با انبارش

انبارش

انبارش
پر کردن انباردن، چیزی که جوف چیز دیگر را بدان پر کنند حشو
انبارش
فرهنگ لغت هوشیار

انبارش

انبارش
پر کردن به صورت مداوم و مکرر، پرکردنی، هرچه که درون چیزی را با آن پر کنند
انبارش
فرهنگ فارسی عمید

انبارش

انبارش
انباردن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). پر کردن. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا

انگارش

انگارش
پندار، وهم، گمان، قصه، افسانه، علم ریاضی، ریاضیات
انگارش
فرهنگ فارسی عمید