جدول جو
جدول جو

معنی امیر حاجب

امیر حاجب((~. جِ))
رییس تشریفات دربار
تصویری از امیر حاجب
تصویر امیر حاجب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با امیر حاجب

امیرحاجبی

امیرحاجبی
شغل امیرحاجب: خطابی که زعمای لشکر و سپهداران ملک را بودی باطل گردانید و القاب او بر آن جملت که در عهد امیرحاجبی بود ایراد کرد. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی کتاب خانه لغت نامه ص 57)
لغت نامه دهخدا

امیرحاجی

امیرحاجی
اصفهانی. جد مادری شیخ ابواسحاق بود. (از تاریخ عصر حافظ ص 123)
لغت نامه دهخدا

امیر حج

امیر حج
سردار پیشوای حاجیان. (آنندراج). ملک الحاج. رئیس کاروان حج. رجوع به امیرحاج و امیرالحج و امیرالحاج شود
لغت نامه دهخدا

امیرحاج

امیرحاج
رئیس کاروان حج. ملک الحاج. (یادداشت مؤلف). رجوع به امیرالحاج و امیرالحج و امیر حج شود
لغت نامه دهخدا