جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با امه

امه

امه
فراموش کردن. (از منتهی الارب) (از شرح قاموس) (از ناظم الاطباء) ، خوارتر.
- امثال:
امهن من ذباب. (از مجمعالامثال)
لغت نامه دهخدا

امه

امه
پیمان کردن. (از شرح قاموس). عهد کردن و پیمان نمودن. (از منتهی الارب). امه الرجل امهاً (از باب نصر) ، عهد کرد و پیمان نمود آن مرد. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

امه

امه
راه شریعت و دین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دین. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). گویند فلان لا امه له، یعنی او را دین و مذهبی نیست. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دین و طاعت. (مؤیدالفضلاء). سنت نبی، پیروی کردن طریقۀ کسی را و تجاوز نکردن از آن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، مثل آوردن و داستان زدن و داستان گفتن. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). مثل زدن شعری یا سخنی را. (از اقرب الموارد) ، تصور نمودن و با خود صورت بستن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از قطر المحیط) ، قصاص گرفتن از قاتل. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا