معنی امواج - فرهنگ فارسی معین
معنی امواج
- امواج
- جمع موج، خیزاب ها، موج ها
امواج الکترومغناطیسی: امواج حامل انرژی
تصویر امواج
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با امواج
امواج
- امواج
- جَمعِ واژۀ موج. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کوهه های آب. خیزابها. موجها: از میان تلاطم امواج محنت سر برآورد و گفت. (گلستان).
لغت نامه دهخدا