جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با امن

امن

امن
ایمن شدن. (مصادر زوزنی) (ترجمان مهذب عادل بن علی). بی هراس شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). بی بیم شدن. (مؤید الفضلاء).
اَمْن. رجوع به اَمن شود
اطمینان.
لغت نامه دهخدا

امن

امن
یکی از جانشینان اسکندر مقدونی (360-316 قبل از میلاد). پادشاه کاپادوکیه وپافلاگنی که بفرمان آنتیگون کشته شد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا

امن

امن
جَمعِ واژۀ اَمون. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به امون شود
لغت نامه دهخدا

امن

امن
زنهارخواهنده و بی ترس و بیم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

امن

امن
آبی در بلاد غطفان. و گاهی عوض امن، یمن گویند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا