معنی اماکن اماکن((اَ کِ)) جمع امکنه. ججمع مکان، جاها، جای ها، سرزمین ها اماکن متبرکه: زیارتگاه ها و بناهای مقدس، قبور ائمه تصویر اماکن فرهنگ فارسی معین
اماکن اماکن جاها، مکانها، جمع مکاناماکن عمومی: جاهای همگانی مانند مسجد، تماشاخانه، مهمان خانه و غیرهاماکن متبرکه: جاهای مقدس، زیارتگاه ها فرهنگ فارسی عمید
امکان امکان پابرجا کردن، جای دادن، قادر گردانیدن بر چیزی، قدرت دادن، قابلیت وجود و عدم فرهنگ لغت هوشیار
امکان امکان ممکن بودن، میسر بودن، قدرت، توانایی، برای مِثال کنونت که امکان گفتار هست / بگوی ای برادر به لطف و خوشی (سعدی - ۵۳)، فرصت، در فلسفه مقابلِ وجوب، چیزی که وجود یا عدم آن ضروری نباشد یعنی بود و نبودش یکسان باشد مانند انسان، حیوان، نبات و جماد فرهنگ فارسی عمید
امکان امکان توانا گردانیدن بر امری، پا برجا کردن، دست یافتن، ممکن بودن، احتمال، توانایی فرهنگ فارسی معین