معنی اماتت
اماتت
((اِ تَ))
کشتن، بی جان کردن
تصویر اماتت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اماتت
اماتت
اماتت
میرانیدن کشتن
فرهنگ لغت هوشیار
اماتت
اماتت
میرانیدن و کشتن کسی را. رجوع به اماته شود
لغت نامه دهخدا
اباتت
اباتت
شب گذرانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
امانت
امانت
راستی، ضد خیانت
فرهنگ لغت هوشیار
امامت
امامت
پیشوایی کردن، ریاست عامه
فرهنگ لغت هوشیار
امارت
امارت
امیر شدن، فرمانروایی، فرماندهی، سرداری، ولایت حوزه زیر فرمان
فرهنگ لغت هوشیار
اماته
اماته
میرانیدن کشتن میرانیدن کشتن
فرهنگ لغت هوشیار
شماتت
شماتت
شاد شدن به غم دشمن، سرزنش
فرهنگ لغت هوشیار
شماتت
شماتت
شادی کردن به غم و رنج کسی، سرزنش
فرهنگ فارسی عمید