ادات رفع توهم، ولی، لیکن مثلاً من افتادم ولی طوریم نشد، ادات شرط مثلاً من می روم اما تو هم باید بیایی، ادات تاکید، (حرف) ادات تفصیل مثلاً اما از آنکه گفته بودی
حرف شرط است: فأما الذین آمنوا فیعلمون انه الحق (قرآن 26/2) ، (اما آنانی که ایمان آوردند میدانند آن مثل حق است). (منتهی الارب). اما حدیث خواجه احمد، بنده را با چنین سخنان کاری نیست. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 85). و اما املاک ایشان حال بر ما پوشیده است. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 37).
بمعنی اَلا (هان) باشد و بیشتر قبل از قسم قرار گیرد: اما و الذی ابکی و اضحک و الذی امات و احیا و الذی امره الامر... یعنی هان سوگند به آنکه بگریاند و بخنداند و آنکه میراند و زنده کند و فرمان فرمان اوست... (ازاقرب الموارد).