علی الحال علی الحال دردم زود در حال بی درنگ فورا، علی ای حال: ابو موسی الاشعری گفت علی الحال باز باید گشادن (خانه را) تا بنگرم بازگشادند بضرورت. . یا علی الحالات کلها. درهمه حالات فرهنگ لغت هوشیار
علی الحال علی الحال بی درنگ. درحال. دروقت. فوری. فوراً. کنایه از زود و شتاب. (آنندراج) : بباید علی الحال کابینش کرد بیرزد به کابین چنین دختری. منوچهری لغت نامه دهخدا
ثانی الحال ثانی الحال دوم بار بار دوم: (لیک درین مقام که ثانی الحال ضرر منتظر است ثقت کلی از کدام روی روی نماید ک) فرهنگ لغت هوشیار