جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با الی

الی

الی
بزرگ سرین گردیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بزرگ دنبه شدن. دنبه آور شدن گوسفند
بمعنی اَلْو و اُلُوّ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به اَلْو شود
لغت نامه دهخدا

الی

الی
نیکویی. (مهذب الاسماء). نعمت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). ج، آلاء. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

الی

الی
سوی. (منتهی الارب). بسوی. چون ضمیر بدان درآید الف آن بیاء بدل شود مانند اِلَی َّ، الیک و الیه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

الی

الی
از اِلی ̍ + ی، ضمیر متکلم، به من. (ترجمان علامه، ترتیب عادل). بسوی من. و رجوع به اِلی ̍ (حرف جر) شود
لغت نامه دهخدا

الی

الی
دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه در 20 هزارگزی جنوب باختری تربت حیدریه سر راه شوسۀ عمومی مشهد به زاهدان. تپه و معتدل است. سکنۀ آن 422 تن شیعۀ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و شغل مردم زراعت و گله داری و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. و از تجرود میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

الی

الی
جَمعِ واژۀ اَلیاء. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به اَلیاء شود
لغت نامه دهخدا

الی

الی
بزرگ سرین. (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب). بزرگ دنبه. (مصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا