پرستیده. بمعنی مألوه است، و هر پرستیده اله باشد نزد پرستندۀ آن. (منتهی الارب) (آنندراج). معبود مطلقاً، بحق یا بباطل. ج، آلِهَه. (از اقرب الموارد) : ما در این گفتگو که از یک سو شد ز ناقوس این ترانه بلند که یکی هست و هیچ نیست جزاو وحده لااله الاهو. هاتف. ، خوار داشتن و حقیر شمردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). پست شمردن کسی را، خمیدن بر زمین از گرانی. (منتهی الارب) (آنندراج). متمایل شدن بزمین بسبب سنگینی. (از اقرب الموارد) ، گرفتن مردی را و گذاشتن بر وی دیگری را تا وی را مقاتله کند. (از منتهی الارب) (از آنندراج). گرفتن یکی از دو مرد را و ترک کردن دیگری را که با وی جنگ کند. (از اقرب الموارد)
نام شهری قدیم در لوکانی از کشور ایتالیا، این شهر کلنی اهالی فوسه ووطن زنون و پارمنید بود و فلاسفۀ ایلیون بدین شهرمنسوبند. و رجوع به ایران باستان ص 846 و 861 شود
نیزۀ سخت کوتاه. (مهذب الاسماء). ج، اَل ّ، اِلال. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) (ذیل اقرب الموارد). نیزۀ کوچک که پیکان آن پهن باشد. (منتهی الارب). سلاح جنگی آهنین که کوتاه و سر آن تیز است. (از اقرب الموارد). ورجوع به آله شود.