معنی اقوات - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اقوات
اقوات
- اقوات
- قوت ها، توان ها، نیروها، زورها، فیضهای خداوند، خوراک ها، خوردنی ها، طعام ها، روزی ها، جمعِ واژۀ قوت
فرهنگ فارسی عمید
اقوات
- اقوات
- جَمعِ واژۀ قوت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به قوت شود
لغت نامه دهخدا
احوات
- احوات
- جمع احوال که خود جمع حال است (و این از تصرف های ایرانیان است در لغت عرب) چگونگی ها سرگذشتها حالها و وضعها
فرهنگ لغت هوشیار