اقتناص اقتناص جانوری را شکار کردن، اِشکَردَن، شِکاریدَن، بِشکَریدَن، شِکَردَن، صِید کَردَن، شِکَریدَن، اِصطیاد فرهنگ فارسی عمید
اقتناص اقتناص شکار کردن. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) : اولیای دولت را بر اقتصاص و اقتناص او تحریض داد. (ترجمه تاریخ یمینی). کی دهد زندانیی در اقتناص مرد زندانی دیگر راخلاص. مولوی. لغت نامه دهخدا