جدول جو
جدول جو

معنی اقتطاع

اقتطاع((اِ تِ))
جدا کردن، بریدن، قسمتی از چیزی را گفتن
تصویری از اقتطاع
تصویر اقتطاع
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اقتطاع

اقتطاع

اقتطاع
پاره ای از چیزی جدا کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پاره ای از چیزی واکردن. (تاج المصادر بیهقی). پاره ای از چیزی بدر کردن. (آنندراج) ، محتاج گردیدن. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، بحث کردن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اقتلاع

اقتلاع
ربودن، برکندن، برکندیدن: برکنده شدن برکندن از بیخ بر کندن، برکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار

اقتطاف

اقتطاف
میوه چینی چیدن میوه چیدن، فرا رسیدن موسم میوه چیدن، برداشتن فرا گرفتن،جمع اقتطافات
فرهنگ لغت هوشیار

اقتلاع

اقتلاع
از بیخ برکندن، ریشه کن ساختن، اِقلاع، بَتر، اِجتِثاث، قَلع
اقتلاع
فرهنگ فارسی عمید