معنی اقبح
اقبح
((اَ بَ))
قبیح تر، زشت تر، نازیباتر
تصویر اقبح
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اقبح
اقبح
اقبح
زشت تر، قبیح تر
فرهنگ لغت هوشیار
اقبح
اقبح
قبیح تر، زشت تر
فرهنگ فارسی عمید
اقبح
اقبح
قبیح تر. زشت تر. (آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اصبح
اصبح
زیبا روی تر، صبیح تر
فرهنگ لغت هوشیار
اقلح
اقلح
زرد دندان مرد
فرهنگ لغت هوشیار
اقباح
اقباح
زشت آوردن، زشت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
اقدح
اقدح
نارساتر آکناک تر
فرهنگ لغت هوشیار
اصبح
اصبح
خوب رو، زیبارو، مویی که سفید مایل به سرخ باشد
فرهنگ فارسی معین
اربح
اربح
سودآورتر
لغت نامه دهخدا