معنی افکنده تصویر افکنده افکنده ((اَ کَ دِ)) انداخته، بر زمین زده، گسترده، به حساب نیامده، مطرود انداخته، بر زمین زده، گسترده، به حساب نیامده، مطرود فرهنگ فارسی معین