معنی افصاح - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با افصاح
افصاح
- افصاح
- زبان آوری گشاده زبانی زبان آور شدن شیوا شدن، زبان آوری روشن گفتاری شیوا سخنی
فرهنگ لغت هوشیار
افصاح
- افصاح
- به فصاحت سخن گفتن، زبان آور شدن، پیدا و آشکار شدن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
افصاح
- افصاح
- برآمدن مرد از چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خارج شدن و خلاص مرد از چیزی. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا