جدول جو
جدول جو

معنی اغماض

اغماض((اِ))
چشم پوشی کردن، نادیده گرفتن، گذشت، چشم پوشی
تصویری از اغماض
تصویر اغماض
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اغماض

اغماض

اغماض
چشم پوشی از گناه یا خطای کسی، چشم پوشی کردن، چشم خواباندن، چشم بر هم نهادن
اغماض
فرهنگ فارسی عمید

اغماض

اغماض
حقیر و خوار شمردن کسی را چشم: اغمضت العین فلاناً اغماضا. (منتهی الارب). حقیر و خوار شمردن چشم فلان را. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

اغماض

اغماض
جَمعِ واژۀ غَمض، زمین پست و نرم و زمین مغاک. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ غمض، زمین مطمئن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا