جدول جو
جدول جو

معنی اغتیال

اغتیال((اِ))
به ناگاه کسی را کشتن، فریب دادن، فربه شدن
تصویری از اغتیال
تصویر اغتیال
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اغتیال

اغتیال

اغتیال
هلاک کردن. بناگاه کشتن (بدین معنی واوی است). (منتهی الارب). (چون واوی بود) هلاک کردن. بناگاه کشتن. (ناظم الاطباء). بناگاه کشتن و هلاک کردن. (آنندراج). هلاک کردن. و بخدعه کشتن و یا فریب دادن و آنگاه بجای خلوت بردن سپس کشتن یادر پنهانی کشتن: اغتاله اغتیالا، اهلکه و قتله علی غره او خدعه فذهب به الی موضع خال فقتله او قتله علی خفیه. (از اقرب الموارد). ناگاه گرفتن و ناگاه کشتن. (تاج المصادر بیهقی). ناآگاه کشتن. ربودن بناگاه. ناگاه گرفتن و کشتن. (یادداشت بخط مؤلف) : و به رسن احتیال خواسته که او را در چاه اغتیال اندازند. (جهانگشای جوینی). چون از نهب اموال و اسر و اغتیال فارغ شدند. (جهانگشای جوینی).
لغت نامه دهخدا

اشتیال

اشتیال
پرخاشیدن (پرخاش تعرض) آفندیدن (آفند تعرض)، دشنام دادن
اشتیال
فرهنگ لغت هوشیار