جدول جو
جدول جو

معنی اظلام

اظلام((اِ))
تاریک شدن، در تاریکی درآمدن، تاریک کردن
تصویری از اظلام
تصویر اظلام
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اظلام

اظلام

اظلام
تارشدن تاریک شدن، ستم دیدن، درخشیدن دندان تاریک شدن (شب)، در تاریکی در آمدن، تاریک کردن، تاریک شدن، تاریک گشتن
فرهنگ لغت هوشیار

اظلام

اظلام
تاریک شدن. (ترجمان تهذیب عادل ص 14) (آنندراج). تاریک گردیدن شب. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). اظلام شب، گسترده شدن تاریکی آن. (از متن اللغه). تاریک گشتن شب. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

اظلام

اظلام
ستم کشیدن و احتمال کردن. و در آن سه لغت (لهجه) است: اضطلام، اطلام و اظلام. (منتهی الارب). و رجوع به مصادر مذکور شود. انظلام. (متن اللغه) (از اقرب الموارد). رجوع به مصدر مذکور شود. مطاوعۀ ظَلَّم َ و ظَلَم َ است. (از متن اللغه) ، بیان کننده. گوینده. و رجوع به اظهار و اظهار کردن شود
لغت نامه دهخدا

احلام

احلام
جمع حلم، خواب ها، شوریده خواب ها، آهستگی ها، جمع حلیم، بردباران خوابهای شیطان
فرهنگ لغت هوشیار

ازلام

ازلام
جمع زلم، تیرهای منگیا (منگیا قمار) گونه ای از منگیا به زمان کاناگری (جاهلیت) پیش از اسلام که با تیرهای بی پر بازی می شده و اسلام آن را بر انداخته تیرهای قماربی پر که در جاهلیت با آن بازی میکردند
فرهنگ لغت هوشیار

اسلام

اسلام
گردن نهادن، دین پذیرفتن، فرمانبرداری، به آشتی درآمدن، پیشرس خری، نام دینی است که بنیاد گذار و آورنده آن محمد بن عبدالله ص است، آشتی گردن نهادن فرمان بردن، یله کردن فرو گذاردن باز گشتن، پذیرفتن دینی (بطور عموم)، پذیرفتن شریعت محمد بن عبدالله ص، دین محمد بن عبدالله ص. تسلیم شدن، داخل شدن در صلح وآشتی، نام یکی از مذاهب عمده که در 116 میلادی توسط حضرت محمدبنعبدالله (ص) رواج پیدا کرد
فرهنگ لغت هوشیار