جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اطول

اطول

اطول
درازتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). درازتر و طولانی تر. (فرهنگ نظام). مقابل اقصر. طویل تر. بلندتر. مقابل اعرض. مؤنث: طولی ̍. ج، اَطاوِل. (از اقرب الموارد).
- امثال:
اطول ذماء من الافعی.
اطول ذماء من الخنفساء.
اطول ذماء من الضب.
اطول صحبه من ابنی شمام.
اطول صحبه من الفرقدین.
اطول صحبه من نخلتی حلوان.
اطول من الدهر.
اطول من السکاک.
اطول من السنه الجدبه.
اطول من الفلق.
اطول من اللوح.
اطول من شهرالصوم.
اطول من طنب الخرقاء.
اطول من ظل الرمح.
اطول من فراسخ دیر کعب.
اطول من یوم الفراق.
اطول وفاء من الحیه.
عصاالجبال اطول. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا

اطول

اطول
علی اطول رجوع به علی قسطمونی و علی اطول قره باش شود، اظآر فلان را بر کسی یا چیزی، معطوف کردن وی را بدان. (از اقرب الموارد) ، دایه گرفتن: اظأر المراءه، بدایگی گرفت آن زن را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ابول

ابول
مخفف ابوالقاسم و ابوالفضل و مانند آنها (قس: بلقاسم و بلفضل در نوشته های پیشینیان و در تداول عوام امل مخفف ام البنین و جز آن)، نره احلیل کیر. یکی از گوشه های ماهور
فرهنگ لغت هوشیار

اسطول

اسطول
یونانی تازی شده کشتی ها دسته کشتی ها ناوگان مجموع عده ای از کشتیها، جمع اساطیل
فرهنگ لغت هوشیار