جدول جو
جدول جو

معنی اطابه

اطابه((اِ بِ یا بَ))
پاک کردن، خوشبوی کردن، حلال و پاکیزه کردن، خوشمزه کردن طعام
تصویری از اطابه
تصویر اطابه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اطابه

اطابه

اطابه
پاکیدن، پاکاندن، پاک یافت، خوشبو کردن، خوشمزه ساختن، خوش سخنی خوشمزگی پاک کردن، خوشبوی کردن، حلال و پاکیزه کردن، خوشمزه کردن طعام
فرهنگ لغت هوشیار

اطابه

اطابه
خوش کردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوش کردن. (تاج المصادر بیهقی). چیزی را خوش کردن. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

اذابه

اذابه
تاراج، گذرانیدن آب کردن گداختن گدازاندن آب کردن ذوب کردن گداختن گدازانیدن، غارت کردن، نیکو کردن کار خود را
فرهنگ لغت هوشیار