معنی اصوات - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اصوات
اصوات
- اصوات
- صَوت ها، کلماتی که هنگام تحسین، تعجب، شادی یا درد و افسوس گفته شود، جمعِ واژۀ صَوت
فرهنگ فارسی عمید
اصوات
- اصوات
- جَمعِ واژۀ صوت. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 65) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). آوازها. (منتهی الارب) (آنندراج). بانگها. فریادها. صوتها و صداها. (ناظم الاطباء). و رجوع به صوت شود.
لغت نامه دهخدا
احوات
- احوات
- جمع احوال که خود جمع حال است (و این از تصرف های ایرانیان است در لغت عرب) چگونگی ها سرگذشتها حالها و وضعها
فرهنگ لغت هوشیار