جَمعِ واژۀ صِفاد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ صفاد، بمعنی بندیا قید یا غل. (قطر المحیط). زنجیرها و قیدها. (غیاث). بندها که بر پای نهند. (لغت خطی). دوالها و زنجیرها که به آن اسیر را بندند. (آنندراج) : نک شیاطین کسب و خدمت میکنند دیگران بسته به اصفادند و بند. مولوی. و رجوع به صفاد شود.