جدول جو
جدول جو

معنی اشن

اشن((اَ شَ))
جامه وارو، جامه ای که وارو به تن کرده باشند
تصویری از اشن
تصویر اشن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اشن

اشن

اشن
ویژگی جامه ای که وارو به تن کرده باشند، برای مِثال چون جامۀ اشن به تن اندر کند کسی / خواهد ز کردگار به حاجت مراد خویش (رودکی - ۵۲۴)، نارس، نارسیده، میوۀ نارس، برای مِثال خربزه پیش وی نهاد اشن / وز بر او بگشت حالی شاد (غضائری - شاعران بی دیوان - ۴۵۸)
اَشَنَک، درختی شبیه سپیدار با پوستی تیره رنگ که برای کارهای نجاری و ساختمانی مناسب نیست
اشن
فرهنگ فارسی عمید

اشن

اشن
اِشن. بمعنی ’اِش’ یا ’ش’ علامت اسم مصدر است که در برخی از لهجه ها به آخر مفرد امر ملحق شود و اسم مصدر سازد: کنشن. گوارشن. بوشن. گوشن. گزارشن (= گزارش). جوارشن. و رجوع به اش و ش شود
لغت نامه دهخدا

اشن

اشن
یا اشینو (1487- 1564 میلادی). برنارد. از کسانی بود که نخست از مذهب پروتستان پیروی میکرد و سرانجام به الحاد گرائید
لغت نامه دهخدا

اشن

اشن
جامۀ بازگونه پوشیده را گویند. (برهان) (آنندراج). جامۀ باژگونه که بپوشند. (شعوری ج 1 ص 120). جامۀ باشگونه باشد که درپوشند. رودکی گوید:
چون جامۀ اشن به تن اندر کند کسی
خواهد ز کردگار بحاجت مراد خویش
گر هست باشگونه مرا جامۀ بزرگ
بنهاده ام دعای ترا بنده وار پیش.
(لغت فرس اسدی).
جامۀ باشگون. (سروری). جامۀ باشگونه بود. (جهانگیری). جامۀ باشگونه باشد که درپوشند. (اوبهی). جامۀ باژگونه پوشیدن. (انجمن آرا). جامۀ باژگونه پوشیده. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). یکی از مراسم ایرانیان قدیم، پوشیدن جامۀ باژگونه بوده است هنگام دعا.
لغت نامه دهخدا

اشن

اشن
دهی است از دهستان دهق بخش نجف آباد شهرستان اصفهان که در 75 هزارگزی شمال نجف آباد واقع است و به راه ارابه رو دهک به دامنه متصل میباشد. محلی است جلگه ای، معتدل و سکنۀ آن 849 تن است. مذهب اهالی شیعه و زبان آنان فارسی است. آب ده از قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات، حبوبات، انگور، پشم، روغن، سیب زمینی، بادام، تریاک، پنبه، کتیرا، توت و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه آن فرعی است و 5 دکان، کار خانه شیره پزی و یک دبستان دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

اشن

اشن
نام قصبه ای کوچک و مرکز ناحیه ای است که به قضای مکری می پیوندد و در سنجاق منتشا از ولایت آیدین و در جهت شمال شرقی خلیج مکری در نزدیکی ساحل نهر کوچکی واقع است و بر خرابه های شهرمعروف قدیمی موسوم به یاسوس بنیاد نهاده شده است و بعضی از آثار باستانی در گرداگردش خودنمائی میکنند. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا