معنی اشق - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اشق
اشق
اشق
صمغی زرد رنگ و تلخ مزه که در طب قدیم برای دفع سنگ کلیه و درد مفاصل به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
اشق
اشق
دشوارتر. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 13) (غیاث). احمز. شاق تر: و لعذاب الآخره اَشَق ﱡ. (قرآن 34/13)
لغت نامه دهخدا
اشق
اشق
موضعی است در شعر اخطل: باتت یمانیهالریاح تقوده حتی استقاد لها بغیر حبال فی مظلم غدق الرباب کأنما یسقی الاشق و عالجا بدوالی. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
احق
احق
سزاوارتر به سزاتر سزاوارتر اولی صاحب حق تر راست تر بسزاتر
فرهنگ لغت هوشیار
اخق
اخق
جمع خلق خوی ها. یا اخق معنوی. طبیعت باطنی سرشت درونی. یا (علم) اخق یا تهذیب اخق یا تهذیب نفس یکی از شعب حکمت عملی است و آن دانش بد و نیک خویها و تدبیر انسان است برای نفس خود یا یک تن خاص
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.