جدول جو
جدول جو

معنی اشتلم

اشتلم((اُ تُ لُ))
گرفتن چیزی به زور، لاف زدن، تندی، خشونت، ظلم، زور
تصویری از اشتلم
تصویر اشتلم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اشتلم

اشتلم

اشتلم
اخذ چیزی بزور، لاف پهلوانی زدن، تندی خشونت، تعدی زور
اشتلم
فرهنگ لغت هوشیار

اشتلم

اشتلم
زور، ستم، پرخاش و هیاهو، داد و فریاد، تندی، برای مِثال کُردی خرکی به کعبه گم کرد / در کعبه دوید و اشتلم کرد (نظامی۳ - ۳۸۰)، لاف زدن، رجزخوانی
اشتلم
فرهنگ فارسی عمید

اشتلم

اشتلم
بمعنی تندی وغلبه و زور و تعدی کردن باشد بر کسی و بزور چیزی گرفتن. (برهان). قهر و غلبه و تعدی و زور:
نیارد دگر موج غم اشتلم
فتد رخت عقل ار به گرداب خم.
ظهوری (از فرهنگ نظام).
غالباً بلکه یقیناً لفظ ترکیست، چه در لغات ترکی اشتلم بمعنی ستم نوشته است گو که در بهار عجم و برهان اشاره به ترکی بودنش نکرده اند. (از غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا

اشتلم

اشتلم
صدا، فریاد، انعکاس صدای شدید سم اسبان، ضربه زدن معمولی با دست، گام های بلند برداشتن، ابزاری در خرمن کوبی شبیه چنگال که به وسیله ی آن کاه و دانه
فرهنگ گویش مازندرانی

اشتام

اشتام
اشتام بن درون نام بنیان گذارشهر پانچال هند بوده است. رجوع به تحقیق ماللهند ص 64 س 12 و ص 197 س 12 و ص 199 س 16 و ص 202 س 12 شود
لغت نامه دهخدا

اشتوم

اشتوم
موضعی است نزدیک تنیس. یحیی بن الفضیل گوید:
حمار اتی دمیاط و الروم وُثّب ُ
بتنیس منه رأی عین و اقرب ُ
یقیمون بالاُشتوم یبغون مثلما
اصابوه من دمیاط و الحرب ترتب.
و حسن بن محمدمهلبی در کتاب عزیزی خویش گوید: و از تنیس تا حصن اشتوم که در آن مصب آب بحیره بسوی دریای روم واقع است، شش فرسخ است و ازین حصن تا فرما از خشکی هشت میل واز بحیره سه فرسخ است. سپس هنگام ذکر دمیاط آرد: و از جانب شمالی دمیاط نیل در بحر ملح میریزد و این درموضعی است که آنرا اشتوم خوانند و عرض نیل در آنجا صد ذراع است. (از معجم البلدان). و رجوع به قاموس الاعلام شود
لغت نامه دهخدا