جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اشتراط

اشتراط

اشتراط
شرط کردن، شرط بستن، پیمان کردن، تعلیق کردن چیزی به چیزی
اشتراط
فرهنگ فارسی عمید

اشتراط

اشتراط
شرط کردن. (غیاث) (کنز) (آنندراج) (زوزنی). شرط بستن. پیمان کردن. (تاج المصادر بیهقی). لازم گردانیدن پیمان و تعلیق کردن چیزی به چیزی. (منتهی الارب). تقیید بشرط کردن. تعلیق بشرط کردن. شریطه. مشارطه.
لغت نامه دهخدا

اشتراک

اشتراک
شریک شدن، با هم در کاری شرکت کردن، با یکدیگر انباز شدن، همبازی، همدستی همی همباگی هنبازی انباز شدن انبازی کردن شرکت کردن شریک شدن، انبازی شرکت، آنست که شاعر با آوردن الفاظی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را القا کند که اندیشه شنونده متوجه معنی غیر مقصود گردد و سپس شاعر در صدد توضیح بر آید. یا اشتراک روز نامه یا مجله. جزو خریداران مرتب روزنامه یا مجله در آمدن آبونه شدن،جمع اشتراکات
فرهنگ لغت هوشیار