جدول جو
جدول جو

معنی اشتباک

اشتباک((اِ تِ))
به هم در شدن، به هم پیوستن، در آمیختن، شبکه شبکه شدن
تصویری از اشتباک
تصویر اشتباک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اشتباک

اشتباک

اشتباک
به هم در شدن به هم آمیختن، انبوهیدن، دامه دامه شدن (دامه شبکه) بهم در شدن بهم پیوستن در آمیختن شبکه شبکه شدن
فرهنگ لغت هوشیار

اشتباک

اشتباک
شبکه شبکه شدن، به یکدیگر درآمدن چیزی، درآمیخته شدن و درهم شدن امور
اشتباک
فرهنگ فارسی عمید

اشتباک

اشتباک
به یکدیگر درآمدن چیزی. درآمیخته شدن و درهم شدن امور. (منتهی الارب). بهم درشدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا

اشتباه

اشتباه
مانند چیزی شدن، مانند شدن، چیزی را به غلط عوض چیزی گرفتن، شک وشبهه، سهو وخطا
فرهنگ لغت هوشیار

اشتراک

اشتراک
شریک شدن، با هم در کاری شرکت کردن، با یکدیگر انباز شدن، همبازی، همدستی همی همباگی هنبازی انباز شدن انبازی کردن شرکت کردن شریک شدن، انبازی شرکت، آنست که شاعر با آوردن الفاظی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را القا کند که اندیشه شنونده متوجه معنی غیر مقصود گردد و سپس شاعر در صدد توضیح بر آید. یا اشتراک روز نامه یا مجله. جزو خریداران مرتب روزنامه یا مجله در آمدن آبونه شدن،جمع اشتراکات
فرهنگ لغت هوشیار