جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اسیری

اسیری

اسیری
از شعرای قائین است. فکرش اسیر طرۀ دلبران مضامین رنگین:
بسان حلقۀ خاتم که خالی از نگین باشد
نمایان است خالی بودن جایت در آغوشم.
(صبح گلشن ص 24)
لغت نامه دهخدا

اسپری

اسپری
سپری آخرشده به آخر آمده به پایان رسیده به نهایت رسیده، نیست شده معدوم گردیده معدوم ناچیز منقرض مرده
فرهنگ لغت هوشیار

اساری

اساری
جمع اسیر، گرفتاران زنجیریان بندیان جمع اسیر اسیران بردگان اسرا
اساری
فرهنگ لغت هوشیار

اساری

اساری
اسیرها، گرفتارها، بندی ها، زندانی ها، کسانی که در جنگ به دست دشمن گرفتار شود، جمعِ واژۀ اسیر
اساری
فرهنگ فارسی عمید

اسپری

اسپری
وسیله ای حاوی مایع که با فشار دکمه آن مایع درونش به صورت ذرات ریز خارج می شود، افشانه (واژه فرهنگستان)، مایعی که به شکل پودر از این ظرف بیرون پاشیده می شود
فرهنگ فارسی معین