جدول جو
جدول جو

معنی اسکندان

اسکندان((اِ کَ))
قفل، کلیددان، قفل و کلید
تصویری از اسکندان
تصویر اسکندان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اسکندان

اسکندان

اسکندان
کلیدان است که محل بستن و گشادن درِ باغ و خانه و طویله و امثال آن باشد، و بعربی مِغْلَق خوانند. (برهان) (مؤیدالفضلاء). جای کلید است که کلیددان و کلیدان هم گویند. (شعوری)
لغت نامه دهخدا

اسفندان

اسفندان
خردل، سس یا چاشنی غلیظ و تندی که با مخلوط کردن دانه های گیاه خردل در آب یا سرکه تهیه می شود،
در علم زیست شناسی گیاهی از تیرۀ چلیپاییان با برگ هایی شبیه برگ ترب، گل های زرد رنگ، دانه های ریز و قهوه ای و طعم تند،
دانه های ساییده شدۀ این گیاه که به عنوان چاشنی استفاده می شود، آهوری، خردله، سپندان، سپندین
اسفندان
فرهنگ فارسی عمید