نوعی خزنده از تیره سوسماران، رنگ پوست آن در قسمت پشت غالباً صورتی و گاهی زرد با نوارهای تیره است، پوست شکمش سفید می باشد. قد سقنقور حداکثر ممکن است تا 25 سانتیمتر برسد،، ریگ ماهی، سقنقر، نهنگ دشتی، ورل ماهی، سقنس
جانوری است معروف که او را سقنقور گویند. شبیه بسوسمار است. هم در آب و هم در خشکی میباشد. قوّت باه دهد. گویند این لغت رومی است. (برهان). بسریانی او را حرذونانیلوس گویند و او حیوانی است مشابه سوسمار و از نیل مصر بدیگر مواضع برند. دیسقوریدوس گوید او نهنگ دشتی است و موضع او هند است و مصر و در دریای قلزم نیز بسیار بود نامورسیا و جنس و هیاءه او یکی است در جمله مواضع. حان میگوید دلیل می توان یافت بر آنکه اسقنقور در بحر روم باشد زیرا که این مواضع که اسقنقور را بدان منسوب میسازند بدریای روم نزدیک است وابونصر خطیبی و غیر او از صیادنه و اطبای معتبر گویند که کیفیت تولد سقنقور چنان است که نهنگ از نیل مصر برآید و بر کنار نیل در میان ریگ بیضه نهد و بیضه را چنانچه مرغ می پرورد پرورد تا بچه بیرون آید آنچه با او به رود نیل بازگردد نهنگ شود و آنچه بر خشکی بماند سقنقور باشد و حان گوید بر سواحل جویهای هند بیضه نهد و کشتی بانان را عادت چنانست که بیضۀ او را وبیضۀ کشف آبی را برگیرند و بر نان کرده بخورند و اهل هند تقریر نکرده اند که او بر بیضۀ خود نشیند. و خاصیت سقنقور و فعل او نشناخته اند و بعضی از اطبا و صیادنه گفته اند که سقنقور و حرذون و سوسمار را دو قضیب باشد و اصل هر دو یکی بود و ماده را دو فرج بود. ص اوبی گوید گرمست در دوم و تر است در اول و مهیج باه بود و قوت مجامعت بیفزاید چون با شراب بیاشامند و در معجونات باهی داخل کنند و او مشابهت بسوسمار داردو موضع او نیل مصرست و تخم کوک مزیل خاصیت اوست. (ترجمه صیدنۀ بیرونی). آنچه بیضۀ نهنگ در ریگ سنگ پدید آید و از او ماهی باریک متولد شود و ایضاً نهنگ دشتی و بعضی گویند خورنده را قوت باه دهد خاصّه با شراب و آنچه در وی بکار آید حدّ نره و تهی گاه است و وقت گرفتن او ایام بهار بهتر است و آنرا اسقنقر نیز گویند و آبی او را ورل مائی و بَرّی را مطلقاً ورل نامند. نر او را دو قضیب و ماده را دو فرج باشد. و خصیۀ او شبیه به خصیۀ خروس. (مؤید الفضلاء). اسقنقور، عن احمد بن اسحاق قال کتبت الی ابی محمد سئلته عن الاسقنقور یدخل فی دواء الباءه له مخالیب و ذنب اءَ یجوز ان یشرب. فقال ان کان له قشور فلابأس. (مکارم الاخلاق طبرسی). سقنقور. ریگ ماهی. نهنگ دشتی. وَرَل ماهی. سقنس. (اختیارات بدیعی). و رجوع به سقنقور و ورل شود
سقنقس لاتینی تازی گشته ریگ ماهی ریگزاد ورل ماهی یونانی از جانوران ریک ماهی ورل ماهی: جانوری است همانند سوسمار که هم در آب و هم در خشکی می باشد و آن را به رومی سقنقور خوانند نهنگ دشتی نوعی از خزندگان از تیره سوسماران که در صحراهای آسیا و اروپا و افریقا زیست میکند رنگ پوست آن در قسمت پشت غالبا صورتی و گاهی زرد رنگ با نوارهای تیره و پوست شکمش سفید است. قد سقنقور حداکثر ممکن تا 25 سانتیمتر برسد اسقنقور ریگ ماهی سقنقر نهنگ دشتی ورل ماهی سقنس
نوعی خزنده از تیره سوسماران، رنگ پوست آن در قسمت پشت غالباً صورتی و گاهی زرد با نوارهای تیره است، پوست شکمش سفید می باشد. قد سقنقور حداکثر ممکن است تا 25 سانتیمتر برسد، اسقنقور، ریگ ماهی، سقنقر، نهنگ دشتی، ورل ماهی، سقنس
به لغت رومی جانوری است شبیه بسوسمار. گویند گزنده است و در وقت گزیدن اگر عضو خود را شخصی به آب رسانیدو زود به آب درآمد بهتر و الا او می شاشد و در بول خود میغلطد آن شخص میمیرد و اگر آن شخص آب یافت و در آب درآمد سقنقور میمیرد و بیشتر از کنار رود نیل آورند. (برهان) (آنندراج). جانوری است به فارسی ریگ ماهی که بر کنار نیل یافته شود گوشت آن بسیار مشهی است. (منتهی الارب). دوم جانوری است از حشرات الارض مثل سوسمار یعنی گوه گوشت او بغایت مقوی باه است. (غیاث). نوعی از خزندگان از تیره سوسماران که در صحراهای آسیاو اروپا و آفریقا زیست میکند. رنگ پوست آن در قسمت پشت غالباً صورتی و گاهی زردرنگ با نوارهای تیره و پوست شکمش سفید است. قد سقنقور حداکثر ممکن است تا 25سانتیمتر برسد. اسقنقور. ریگ ماهی. سقنقر. نهنگ دشتی. ورل ماهی. سقنقس. (فرهنگ فارسی معین) : جهانداری کجا آید ز نااهل سقنقوری کجا آید ز کافور. انوری. نوعروس از ره نشینان شکر کی گوید بدانک دام عنین از سقنقور مزور ساختند. خاقانی. ساق او ماهی سقنقور است که تقاضا کند بدو عنین. قاآنی