معنی استیقاظ
- استیقاظ((اِ))
- بیدار بودن. هوشیار شدن، بیداری، هوشیاری
واژههای مرتبط با استیقاظ
استیقاظ
- استیقاظ
- هوشیاری
استیقاظ
- استیقاظ
- بیدار بودن. بیداری.
استیقاه
- استیقاه
- بندگی کردن، فرمان بردن
استیقان
- استیقان
- بی گمانی به درستی دانستن، آورخواهی، آور کردن (آور یقین) بیقین دانستن بتحقیق دانستن چیزی را بی گمان شدن بی گمان دانستن
استیقاع
- استیقاع
- چشم داشتن، چشم به راه بودن
استیقاط
- استیقاط
- مغاکیدن مغاک شدن گود شدن
استیقاد
- استیقاد
- آتش افروختن، افروخته شدن
استیقاح
- استیقاح
- شوخی زشت، شوخی زشت کردن
استیقان
- استیقان
- به یقین دانستن، بی گمان شدن
