معنی استیضاح - فرهنگ فارسی معین
معنی استیضاح
- استیضاح((اِ))
- توضیح خواستن، کاوش، بازخواست، توضیح خواستن نمایندگان مجلس از وزیری در مورد مطالبی
تصویر استیضاح
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با استیضاح
استیضاح
- استیضاح
- توضیح خواستن، خواستار آشکار کردن مطلبی شدن، در علوم سیاسی توضیح خواستن گروهی از نمایندگان مجلس از یکی از وزیران یا رئیس دولت
فرهنگ فارسی عمید