استوان استوان استوار، برای مِثال پذیرفتیم و در دین استوانیم / به جز پیغمبر پا کش ندانیم (زراتشت بهرام - مجمع الفرس - استوان) فرهنگ فارسی عمید
استوان استوان استوار. (جهانگیری). محکم. (برهان) (مؤید الفضلاء). متین: پذیرفتیم و بر دین استوانیم بجزپیغامبر با کس نخوانیم. زراتشت بهرام. لغت نامه دهخدا