جدول جو
جدول جو

معنی استنسیل

استنسیل((اِ تَ یا تِ))
نوعی کاغذ که با قلم خاصی بر آن می نگارند و با دستگاه تکثیر از آن نسخه برداری می کنند، کاغذ مومی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با استنسیل

استافیل

استافیل
دراین چامه مولانا جلال الدین بلخی: آن یکی رومی بگفت این قیل را ترک کن خواهیم استافیل را یونانی دانه انگور انگور عنب: آن یکی رومی بگفت این فیل را ترک کن خواهیم استافیل را. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار

استنزال

استنزال
فرود آمدن فرود افتادن، فرود کشیدن، فرود خواستن فرو آوردن فرو فرستادن، فرود آمدن خواستن فرود آمدن، از مرتبه خود فرو افتادن
فرهنگ لغت هوشیار

استنساخ

استنساخ
رونویسی بیهوده کردن بیهوده ساختن نسخه گرفتن از نوشته یا کتابی نقل کردن مطلبی از روی نوشته ای، جمع استنساخات
فرهنگ لغت هوشیار

اسکنبیل

اسکنبیل
رختچه ای از تیره ترشکها (هفت بندها) که در سواحل آفریقا و آسیای مرکزی و غربی میروید بتو رسو ارطی ارته
فرهنگ لغت هوشیار