جدول جو
جدول جو

معنی استنزال

استنزال((اِ تِ))
فرو آوردن، فرو فرستادن، درخواست فرود آمدن، از مرتبه خود فرو افتادن
تصویری از استنزال
تصویر استنزال
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با استنزال

استنزال

استنزال
فرود آمدن فرود افتادن، فرود کشیدن، فرود خواستن فرو آوردن فرو فرستادن، فرود آمدن خواستن فرود آمدن، از مرتبه خود فرو افتادن
فرهنگ لغت هوشیار

استنزال

استنزال
فرودآوردن. فروفرستادن، کوشش و توان خود را درباختن. (منتهی الارب). تمام توانائی خود را بکار بستن. درباختن کوشش و توان خود را. تمام کار بستن توانائی خویش. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

استنکال

استنکال
عقوبت کردن: شیخ جلیل احمد بن الحسن بهرات رسید و روعت حکم و هیبت امر او ظلم را دست بربست و رایت ظلمه نگونسار کرد، هر آنچه در ایام هرج و مرج از دخل و خرج اندوخته بودند و باختذال و استنکال فراهم آورده، از ایشان بستد بلطف و عنف. (ترجمه تاریخ یمینی ص 365 و 366)
لغت نامه دهخدا

استنفال

استنفال
عطا و غنیمت خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). بخشش و غنیمت خواستن
لغت نامه دهخدا

استندال

استندال
شهری به آلمان، خطۀ پروس در 60 هزارگزی شمال شرقی ماگدبورگ در ساحل رود اوشت، دارای 20600 تن سکنه و کارخانه های مخصوص منسوجات پنبه و پشم
لغت نامه دهخدا

استندال

استندال
استاندال. هانری بیل. نویسندۀ فرانسوی، مولد گرِنُبْل بسال 1783 میلادی و وفات در پاریس 1842 میلادی وی در آغاز سپاهی بود و بعدها به نقاشی و آنگاه بتجارت پرداخت و چندین بار بسیاحت ایتالیا رفت و چند سیاحت نامه نوشت و عاقبت داستان نویسی را پیشه کرد و داستانهای بسیار منتشر کرد. او راست: لاشارترز دپارم، سرخ و سیاه. وی روانشناسی صریح و دارای روح تخیلی و احساساتی است
لغت نامه دهخدا