جدول جو
جدول جو

معنی استلزام

استلزام((اِ تِ))
همراه گرفتن، لزوم، وجوب
تصویری از استلزام
تصویر استلزام
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با استلزام

استلزام

استلزام
بایستگی ناگزیری، چسبیدگی، همراه داشتن همراه گرفتن همراه داشتن، لزوم وجوب ضرورت لازم شدگی بهم چسبیدگی، جمع استلزامات. یا استلزام عقلی
فرهنگ لغت هوشیار

استلزام

استلزام
لزوم. وجوب، طلب برخوردن از چیزی نمودن. طلب برخوردن از چیزی کردن. منفعت جستن. نفع خواستن. (غیاث) ، عمره گزاردن با حج. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا

استلهام

استلهام
الهام خواستن. (منتهی الارب). فا دل دادن خواستن. (تاج المصادر بیهقی). در دل انداختن خواستن، احتباس.
- استمساک کردن به، دست اندرزدن به
لغت نامه دهخدا

استلطام

استلطام
طپانچه زدن خواستن، بینی فرا بوی داشتن که از کجا می آید. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا

استلسام

استلسام
جستن. طلب کردن، بزرگی و افزونی کردن خواستن. بزرگی گرفتن. افزونی گرفتن خواستن، قوی شدن بعد از ضعف. (تاج المصادر بیهقی) ، دلیر شدن بر کسی پس از شکوه (؟). (تاج المصادر بیهقی) ، دارای صفاتی از کرم و جز آن بودن
لغت نامه دهخدا