تمام کردن خواستن. (منتهی الارب). طلب تمامی کردن. تمام شدن خواستن. تمامی خواستن. استثمام: در استکمال آلت و استدعای اعوان دولت جدّ بلیغ نمود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 349) ، ستیهیدن در سوگند و کفاره نادادن بگمان صدق. (منتهی الارب)
بکار داشتن. کارکرد جستن. (منتهی الارب). بر کار داشتن. (تاج المصادر بیهقی). بگماشتن: قال اُبَی ّ لعمر بن الخطاب: ما لک لاتستعملنی ؟ قال اکره ان یدنس دینک، خدای ناکرده. هرگز: مرا هر دم بر آن آرد ستیزش که خیز استغفر اﷲ خون بریزش. نظامی. من رند و عاشق در موسم گل آنگاه توبه ! استغفر اﷲ. حافظ. - استغفر اﷲ ربی و اتوب الیه و اسئله التوبه، بخشایش میجویم از خدای پروردگار خویش و بازمیگردم بسوی او. آمرزش خواهم از خدای خویش و بسوی او بازگردم