استکثار استکثار فزونخواهی، انباشتن، برافزودن بسیار خواستن چیزی را، بسیار کردن بر افزودن، بسیار داشتن، زیادت طلبی افزون جویی فرهنگ لغت هوشیار
استکثار استکثار چیزی را بسیار خواستن. (زوزنی). زیاده طلبی. بسیار کردن خواستن. بسیار خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (غیاث). افزونی خواستن. استمجاد: همچنان کاین شاهزاده شکر شاه کرد زاستکبار و زاستکثار جاه. مولوی. - استکثار کردن، بسیار خواستن. زیاده طلبی. لغت نامه دهخدا