معنی استکتاب - فرهنگ فارسی معین
معنی استکتاب
استکتاب((اِ تِ))
طلب نوشتن چیزی را کردن، نسخه برداشتن، رونوشت برداشتن
تصویر استکتاب
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با استکتاب
استکتاب
استکتاب
رونویسی رونوشت برداری نوشتن فرمودن، نوشتن چیزی خواستن طلب نوشتن چیزی کردن، استنساخ کردن نسخه برداشتن رونوشت برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
استکتاب
استکتاب
نوشتن فرمودن. (منتهی الارب). نوشتن چیزی خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). چیزی نوشتن خواستن. نوشتن خواستن. (منتهی الارب). طلب نوشتن چیزی کردن. نویسانیدن. طلب نوشتن. بنوشتن داشتن.
لغت نامه دهخدا
استعتاب
استعتاب
از کسی خواستن که ترا خشنود کند. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). طلب رضاجوئی کردن از کسی، میوه چیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
استکلاب
استکلاب
استکلاب رجل، بانگ کردن مرد همچون سگ تا سگان بشنوند و بانگ کنند و بدان براه و آبادی پی برد. (از منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
استکساب
استکساب
حاصل کردن چیزی یا هنری بسعی خود، نرم شدن. (تاج المصادر بیهقی) ، نرم گردانیدن: و چون همت پادشاهانۀ او بر استذلال صعاب یاغیان و استلانت رقاب باغیان مصروف بود... (جهانگشای جوینی). و باز آنک بکرات رسل به استلانت او میرفت. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
استکتام
استکتام
پوشیده خواستن. (تاج المصادر بیهقی). نهان داشتن خواستن. (منتهی الارب). پوشیدن خواستن. (زوزنی). - استکتام کردن، کتم کردن. پوشیدن خواستن، روغن تازه گداختن. مسکه گداختن. (تاج المصادر بیهقی) ، بیرون انداختن یارک را. بیرون افکندن سلا را. یقال: استلت الشاهُ، چون بیرون اندازد سلا را. (منتهی الارب) ، فربه شدن گوسفند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.