جدول جو
جدول جو

معنی استغراب

استغراب((اِ تِ))
غریب شمردن، عجیب دانستن چیزی را، به شگفت آمدن از امری
تصویری از استغراب
تصویر استغراب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با استغراب

استغراب

استغراب
گزافخندی بسیارخندی، شگفتیدن شگفتی نمودن غریب شمردن عجب دانستن چیزی را بشگفت آمدن از امری
فرهنگ لغت هوشیار

استغراب

استغراب
سخت بخندیدن. (تاج المصادر بیهقی). نیک سخت بخندیدن. (زوزنی). مبالغه کردن در خنده. و اُستغرب، مجهولاً کذلک. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا

استغراق

استغراق
ژرف کاوی، غوته خوردن همه را فرا گرفتن همه را فرا رسیدن، غرق شدن غرقه گشتن، فرو رفتن در امری سخت سر گرم شدن بکاری تعمق
فرهنگ لغت هوشیار

استعراب

استعراب
تازی گرایی، تازی زدگی، زشتگویی تقلید عرب کردن مانند عرب شدن عرب ماب گشتن، سخن فارسی را عربی کردن، سخن زشت گفتن دشنام دادن فحش گفتن
فرهنگ لغت هوشیار

استغراق

استغراق
سخت به کاری مشغول شدن، بیش از حد به چیزی توجه کردن، در علم منطق همه را فراگرفتن، شامل همه شدن، در تصوف توجه کامل سالک به گفتن ذکر، چنان که از خودبی خود شود، مقام بی خودی و فنا، کنایه از از بین رفتن، نابود شدن
استغراق
فرهنگ فارسی عمید