معنی استعباد استعباد((اِ تِ)) کسی را بنده خود ساختن، مانند بنده گردانیدن تصویر استعباد فرهنگ فارسی معین
استعباد استعباد استعجاب شگفت کردن شگفتی نمودن عجیب شمردن در شگفت شدن بشگفت آمدن، شگفتی تعجب فرهنگ لغت هوشیار
استبعاد استبعاد دوری جویی دورمان دور کردن بنده خواستن، به بندگی گرفتن دور شمردن بعید دانستن فرهنگ لغت هوشیار
استعداد استعداد توانایی ذهنی و فطری برای انجام دادن یا فراگرفتن کاری، مهیا کردن، آماده کردن، مهیا شدن، آماده شدن، افراد و تجهیزات جنگی فرهنگ فارسی عمید