جدول جو
جدول جو

معنی استطلاع

استطلاع((اِ تِ))
آگهی جستن، اطلاع خواستن، پرسیدن
تصویری از استطلاع
تصویر استطلاع
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با استطلاع

استطلاع

استطلاع
آگاهی خواهی، دیده وری آگهی خواستن آگاهی جستن اطلاع خواستن، پرسیدن
فرهنگ لغت هوشیار

استطلاع

استطلاع
طلب آگاهی کردن. آگاهی خواستن. پرسیدن. آگاهی جستن. (غیاث). اطلاع خواستن. (غیاث). وقوف وآگاهی خواستن. استخبار. بررسیدن، اندوهناک شدن. (منتهی الارب) ، خواب گزاردن بر کسی تا او تعبیر کند. خواب گزاردن بر کسی جهت تعبیر کردن وی. (منتهی الارب). خواب با کسی گفتن تا بگزارد. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

استطلاق

استطلاق
هلش خواهی، رهاندن، شکمروش رهایی خواستن، رهانیدن از بند، گشوده شدن شکم روانی شکم مبتلا باسهال گشتن
فرهنگ لغت هوشیار

استطلال

استطلال
آگاه گردیدن، در شبانگاه دوشیده شدن ناقه
لغت نامه دهخدا

استطلاق

استطلاق
رهانیدن از بند. (غیاث) ، آشتی خواستن. (تاج المصادر بیهقی). آشتی و صلح خواستن. (زوزنی) ، بخشیدن رضا و خشنودی کسی را: استعتبه، بخشید اورا رضا، آرزو کردن چیزی. و منه قوله تعالی: و ان یستعتبوا فما هم من المعتبین (قرآن 24/41) ، ای ان یستقیلوا ربهم لم یقلهم ای لم یردهم الی الدنیا، بازگردیدن از بدی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

استشفاع

استشفاع
پا در میانی خواستن، میانجگری پایمرد خواستن خواهشگر جستن بخواهش بر انگیختن شفاعت خواستن طلب شفاعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار