استرضاع استرضاع شیر دادن خواستن. طلب شیر دادن. بمزد فراگرفتن کسی را تا فرزندک را شیر دهد. (زوزنی). دایه گرفتن فرزند را. (تاج المصادر بیهقی). دایه خواستن. به دایه دادن شیرخواره را. مرضعه خواستن. شیرده خواستن. یقال: استرضع، ای طلب مرضعهً. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا
استرجاع استرجاع انا الله. انا الیه راجعون گفتن در وقت مصیبت، وا پس خواستن، باز گردانیدن فرهنگ لغت هوشیار
استرجاع استرجاع بازگرفتن چیزی از کسی، «انا للّه و انا الیه راجعون» گفتن هنگام شنیدن خبر مرگ کسی فرهنگ فارسی عمید
استرجاع استرجاع رجوع کردن، طلب بازگشت کردن، داده ای را بازپس گرفتن، هنگام شنیدن خبر مرگ کسی، انالله و اناالیه راجعون گفتن فرهنگ فارسی معین
استیضاع استیضاع کم کردن خواستن از کسی: استوضع منه. (منتهی الارب) ، بیدار شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، هشیار بودن، بانگ کردن پای برنجن و جز آن از پیرایه لغت نامه دهخدا