معنی استجازه استجازه((اِ تِ زِ)) اجازه خواستن، رخصت طلبیدن، مفرد استجازات تصویر استجازه فرهنگ فارسی معین
استجازه استجازه اجازت خواستن. (منتهی الارب) (زوزنی) (غیاث). اذن خواستن. دستوری خواستن. رخصت طلبیدن. اجازت طلبیدن، دیوانه گردیدن. (منتهی الارب) ، طلب طرب کردن. (از منتهی الارب) لغت نامه دهخدا