جدول جو
جدول جو

معنی استجازه

استجازه((اِ تِ زِ))
اجازه خواستن، رخصت طلبیدن، مفرد استجازات
تصویری از استجازه
تصویر استجازه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با استجازه

استجازه

استجازه
اجازه خواستن، اذن خواستن، دستوری خواستن، جواز خواستن
استجازه
فرهنگ لغت هوشیار

استجازه

استجازه
اجازت خواستن. (منتهی الارب) (زوزنی) (غیاث). اذن خواستن. دستوری خواستن. رخصت طلبیدن. اجازت طلبیدن، دیوانه گردیدن. (منتهی الارب) ، طلب طرب کردن. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

استجازت

استجازت
دستوری خواستن اجاره طلبیدن رخصت خواستن، جمع استجازات
استجازت
فرهنگ لغت هوشیار

استجاره

استجاره
پناه بردن وبه معنی اجاره کردن (در اجاره املاک) زینهار خواستن
استجاره
فرهنگ لغت هوشیار