بدیع شمردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (زوزنی). بدیع داشتن. بدیع دیدن. نو شمردن، شرم داشتن از کسی. (از منتهی الارب) ، برخی از چیزی رها کردن. (تاج المصادر بیهقی). برخی از چیزی را برجای ماندن و رها کردن: استبقی من الشی ٔ، گذاشت بعض آنرا. (منتهی الارب)